به تازگی درک کردم که من اگر از گوشت و خون نباشم و جسمم از جنس یک مفتول باشد باریک و تاثیر پذیر اما اعصابم از سنگ است. حتی آلیاژی ناشناخته! باید افتخار کنم به این ویژگی؟؟
و شاید همین آفریدگار باشد که مرا از حد و مرزی که اخیرا برای خودم گذاشته ام دور می کند. ببین! من اگر قول دادم به خودم که قوی باشم این بار سکوت جایز نیست. این بار باید دفاع کنم. از خودم ! از بودنم. از هویتم. از همه ی آنچه که تا به حال نگه داشته بودم از خودم رنگارنگ و تلخ. اشتباه یا درستش را نمی دانم. اما سکوت و در خودماندگی این بار مرا فرا نمی خواند.
۱ نظر:
To Live Is To Die
so let us try
and not even lie
about the way we cry
ارسال یک نظر