۱۳۹۵ شهریور ۴, پنجشنبه

جایی کسی نوشته بود هرچیزی موقع مرگ بوی همانجایی را می دهد که دلتنگش است...
من هم بمیرم بوی تو را می دهم 

۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

با تو هیچ مرز مشترکی ندارم 
جز همین سیم خارداری که
حتی تن رویا را هم زخم می کند
جز همین هوا
که هیچ پرنده ای را به زحمت نمی شناسد
جز همین صدایی که
به آنطرف دیوار هم نمی رسد
جز خدایی که
سر بزنگاه اخم می کند

مریم نوابی

پ.ن: دلتنگم 

۱۳۹۵ مرداد ۱۵, جمعه

تکرار یک برداشت

صدای عمیق درد عضله از نفس هام بیرون می زنه. خیلی وقت نیست دارم از تنهایی فرار می کنم. نمی دونم از کی دیگه تنها موندن برام جنون آور شد ولی یادم اومد که قبلا حرفای مشابهی که توی سرم چرخ می خورن رو یکی بهم گفته بود...
ولش کن، فکر کن، یکی برات مهم بوده باشه، باهاش قهر کنی، بگه به درک...فک کن کسی برات مهم باشه، باهاش قهر کنی و خیال کنی اونقدری دوستت داره که دلش تنگ بشه برات بعد از بیشتر از یه ماه بی خبری، اما فقط خیال باشه.