هرای ترنگ
۱۳۸۹ مهر ۲۳, جمعه
هر روز یک انگشت از دست های تو کم می شود. به اسمم با صدای تو فکر می کنم
.
فاصله ی لبخند قبل از هر اتفاق با یاس بعد از کلمه های تکرار مثل قبر های ایستاده با هم آنقدر کم است که سرفه ام به سرفه ی بعدی نرسیده گلویم خراش خورده است.....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر