۱۳۹۳ مهر ۳, پنجشنبه

شهر عجیب،پشت چراغ قرمز 2

 مکان: پشت چراغ قرمز مرزداران
زمان: یکی از همین شب های بغض زده

پسر نسبتا متشخص مگان مشکی بغل دست ماشین من: می دونی چهرت شبیه کیه؟

من ( گردن کج را چرخانده و به سمت او نگه داشتم و لبخندکی زدم.): کی؟ ( فکرمی کردم می خواهد سر صحبت باز کند...مثل همه ی پشت چراغ قرمزی ها و توی ترافیک های سنگینی ها و توی پمپ بنزینی های معمولی شهر)

او: همون بازیگره تو فلان فیلم ...همون دختره که نقش فلانو داشت...اسمش یادم نمیاد...همون دختره دیگه

من: کدوم فیلم؟ من ندیدم! (با همون لبخندک زورکی)

او: همون فیلمه دیگه...که توش فلانی و فلانی هم بودن... ( این فلانی ها اسم بود ها...بنا به دلایلی استتار شده اند)

من: اصلا نمی دونم کدومو می گی!

او: حالا یادت باشه اگه دیدی حتما دقت کن

من: باشه

(چراغ کم کم داره سبز می شه)

او: خواستم بدونی چهره ی دلنشینی داری...مثل همون بازیگره...مراقب خودت باش...شب به خیر، بای بای


و گاااااااز داد و رفت....

هیچ نظری موجود نیست: