۱۳۹۷ فروردین ۱۱, شنبه

سال نو

سال نو امسال شد. من ذوق و شوق داشتم اما از پست وبلاگ باز موندم. برخلاف اینکه از چندین روز قبلش یادم بود که بیام و یه چیزی بنویسم. 
دلم را صاف کرده بودم. من از آن احمق هام که هر چه قدر هم که بلا سرم می آورند باز دلم غنج می رود و می گویم حیف این همه روزهای خوبی که داشتیم با هم . دلم صاف است به خدا. همه روزهای تلخ امسال را مرور کردم، نفش عمیق کشیدم، اشک هایم بی اختیار می ریخت و پاک کردم، به خودم گفتم: قول می دهم سال بعد سال زیبایی ست. قول می دهم سال موفقیت است، سال امید است سال عشق است و سال همه ی آن چیزهایی ست که از تو دریغ شد امسال و سال بعد منتظرش باش که همه چیز می شود لبخند. 
نوشتم. برایش همه لحظه های خوب گذشته را نوشتم و خواستم بداند که هرچه خوبی بود با هم رقم خورد.  و ذوق کردم از ذوقش و همین شد بهانه ای برای بهتر شروع کردن سال و نفسم گرم بود که خوب شروع شد. 97 باشد که برایمان سبد سبد خوشحالی بیاورد و من برهم از این همه افسردگی و درد و دوری و بی کسی و دستهایی که دیگر خالی نباشند. 
شروع 97 مبارکمان باشد.

هیچ نظری موجود نیست: