هنوز راضی ام. از تنها چیزی که برایم مانده. از اینکه دارم
کم کم می فهمم و می رقصم. از اینکه می توانم برقصم. از اینکه تحت هر شرایطی هیچ
چیز نمی تواند باعث شود که نرقصم. از اینکه می توانم همه ی درد هایم را با رقصیدن
فراموش کنم. از اینکه هر آهنگی را که بشنوم نشان کنم که باهاش برقصم. از اینکه می توانم درس و امتحان و کار و همه ی مشکل ها و گره ها را
بگذارم پشت سر و آی بچرخم و خم شوم و بلند شوم و خودم را بیندازم روی زمین و برقصم
و برقصم و برقصم. چقدر راضی ام که می توانم بگویم گور پدر همه چیز و همه کس و بی
وقفه...برقصم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر